Web Analytics Made Easy - Statcounter

برای اینکه خیلی خلاصه نشان دهیم که جنگ کنونی رژیم صهیونیستی، چقدر اقتصادش را تحت تأثیر قرار داده کافی است نگاهی به میزان تورم در فلسطین اشغالی کنیم که طی همین مدت کوتاه، از ۳.۷ درصد به ۵ درصد رسیده است.

ذکر این نکته ضروری است که یکی از ارکان اصلی موجودیت رژیم اسرائیل، اقتصاد است. اصلا بعد از تأسیس این رژیم، یکی از علل و مشوق‌های جذاب در جذب یهودیان سراسر جهان عامل اقتصادی بود؛ بنابراین هر گاه در کنار عامل امنیت، عامل اقتصاد نیز ضربه بخورد، در حقیقت یکی از ارکان موجودیتی رژیم، ضربه خورده، لذا نیازمند چاره‌جویی جدی و فوری است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اسرائیل در بخش اول جنگ کنونی (چهل و هشت روز- تا قبل از آتش‌بس چهار روزه) که بسیار دست‌ودلبازانه روی سر مردم غزه بمب‌های چند هزار دلاری ریخت و شبانه‌روز صد‌ها پرواز هزینه‌زا برای حمله به غزه ترتیب داد و بیش از سیصد هزار نیروی احتیاط را فراخوان کرد، شاهد فشار اقتصادی شدیدی بود. وزارت دارایی رژیم در اکتبر اعلام کرد که هزینه جنگ روزانه حدود ۲۷۰ میلیون دلار، است؛ برای اینکه معنای این رقم بهتر درک شود، باید گفت این رقم یعنی ماهانه بیش از ۸ میلیارد دلار حال آنکه بودجه اعلامیِ سالانه وزارت جنگ، حدود ۲۴ میلیارد دلار است. همین امر سبب شد که رژیم صهیونیستی شروع به اصلاح بودجه ۲۰۲۳ کند؛ امری که خودش به محل اختلاف داخل تبدیل شده و در سایه اخبار جنگ، خیلی سروصدایش شنیده نمی‌شود.

سه روز گذشته، روزنامه یدیعوت آحارونوت عدد دیگری را مطرح کرد و نوشت، اسرائیل، روزانه ۲۴۶ میلیون دلار متحمل هزینه است. همچنین فایننشال تایمز گزارش کرد که کسری بودجه اسرائیل در سال آتی (۲۰۲۴) به سه برابر افزایش خواهد یافت و به رقمی حدود ۵ تا ۸ درصد تولید ناخالص داخلی‌اش خواهد رسید.

قبل از ورود به ذکر جزئیات برخی از هزینه‌هایی که روی دست تل آویو آمده، باید اشاره کرد که خسارت این جنگ به دو بخش مستقیم و غیرمستقیم تقسیم می‌شود. این هزینه‌ها به قدری بالاست که جدا از فشار افکار عمومی جهانی برای متوقف شدن جنگ، شاید بتوان گفت، عامل اقتصادی نیز یکی از عواملی خواهد شد تا سران رژیم، نتوانند بدون سقف زمانی، دنبال تحقق اهداف اعلام شده در غزه باشند، زیرا جبهه داخلی اسرائیل نه تلفات انسانی بالا را تحمل می‌کند نه طولانی شدن خسارت‌های اقتصادی را.

بیشتر بخوانید

سربازان صهیونیست چگونه از اضطراب، استرس و افسردگی ناشی از جنگ فرار می‌کنند؟ هزینه مستقیم جنگ

هزینه مستقیم در وهله اول، شامل هزینه سنگین جنگ و وزارت جنگ است. بودجه این وزارت چیزی حدود ۲۴ میلیارد دلار است. شرکت مستشاری اقتصادی «لیدر کپیتال مارکت» مستقر در تل‌آویو هفته گذشته گزارش کرد، هزینه دولت اسرائیل برای عملیات نظامی در نوار غزه احتمالا به ۴۸ میلیارد دلار خواهد رسید. طبق گزارش این مرکز اقتصادی، احتمالا دو سوم این هزینه را اسرائیل و یک سوم باقی مانده را آمریکا متحمل خواهد شد. بر کسی پوشیده نیست که اسرائیل مدت‌هاست که سالانه ۳.۳ میلیارد دلار از آمریکا میگیرد که در کنگره به تصویب رسیده و علاوه بر این ۵۰۰ میلیون دلار نیز بابت تقویت فناوری موشکی خود دریافت می‌کند.

ارتش رژیم، حدود ۱۷۰ هزار نیروی فعال دارد که بابت جنگ فعلی ۳۶۰ هزار نفر نیروی ذخیره را فراخوان کرد. این فراخوان هزینه هنگفتی روی دست وزارت جنگ گذاشته. برآورد داخلی رژیم ۱ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار برای هر ماه است. این هزینه‌ها به قدری بالاست که اسرائیل در مدت اخیر ۶ میلیارد دلار وام با بهره بالا گرفته است؛ لذا اسرائیل تصمیم گرفته بخشی فراخوان تعدادی از این ۳۶۰ هزار نفر را لغو کند.

هزینه مستقیم دیگر مربوط به تخلیه شهرک‌های مرز‌های جنوبی و شمالی است. رقمی حدود ۲۵۰ هزار نفر که در مراکز دولتی و همچنین هتل‌ها اسکان داده شده‌اند. هر روزی که به روز‌های جنگ اضافه می‌شود، این هزینه بالا و بالاتر می‌رود.

هزینه مستقیم دیگر، کمک‌های مالی وعده داده شده به خانواده‌ها و کسب و کار‌ها و تجار است که کسب و کارشان متاثر از جنگ شده است. البته در این بخش نارضایتی‌ها افزایش یافته، چون خبر‌های داخلی نشان می‌دهد که دولت نتانیاهو در این خصوص به تعداتش عمل نکرده است. وضعیتی که در کسب‌وکار‌ها و بازار رژیم ایجاد شده، شبیه به ایام شیوع کروناست شاید هم بدتر. 

هزینه غیرمستقیم جنگ

اما هزینه‌های غیرمستقیم شامل هر خسارتی است که ناشی از وضعیت جنگی است. برای مثال بیکاری افزایش یافته و طبق اعلام سازمان اعتبارسنجی آمریکایی استاندارد اند پورز، بیکاری تا پایان ۲۰۲۳ (یعنی تا یک ماه دیگر) به ۳.۸ درصد می‌رسد و در سال آینده تا ۴.۵ درصد افزایش می‌یابد. همین الان شمار کسانی که به سازمان ملی بیمه مراجعه کرده تا بیمه بیکاری دریافت کنند حداقل شامل ۴۷ هزار کارمند شده و یک پنجم کارگران رژیم هم فعلا بیکار هستند.

۱۴ درصد کل کارمندان در رژیم صهیونیستی در حوزه‌های مرتبط با فناوری مشغول به کار هستند. بخش فناوری یکی از ارکان اصلی اقتصاد اسرائیل است که شرکت‌های فناوری جهانی هم بخشی از آن هستند و مثلا مایکروسافت، گوگل و اپل مراکز تحقیق و توسعه در اسرائیل دارند. فشار تا جایی بالا رفته که هفته گذشته مایکروسافت هشدار داد اگر جنگ طولانی شود آینده فناوری در اسرائیل به خطر می‌افتد.

بخش دیگر که غیرمستقیم هزینه روی دست اسرائیل گذاشته، بخش گردشگری است. این بخش از هفتم اکتبر گذشته شرایطی به مراتب بدتر از دوره کرونا را از سر می‌گذراند.

هزینه غیرمستقیم دیگر، شامل ۳۶۰ هزار نیروی احتیاط می‌شود که فراخوان شده‌اند. از یک طرف دولت بابت فراخوان هزینه ۱.۳ میلیارد دلاری در ماه متحمل شده و از طرفی دیگر، چون این افراد هر کدام در بخشی دیگر مشغول کار هستند، به دلیل فراخوان، از آن کار بیکار شده و همین نیز هزینه‌ای مضاعف به بار آورده؛ لذا کابینه اسرائیل تصمیم گرفت بخشی از این فراخوان را لغو کند. (حال اگر اشاره‌ای ریز به فعالیت ایذایی حزب‌الله در مرز‌های شمالی شود، اثر این عملیات نسبتاً محدود حزب‌الله در مرز‌های شمالی فلسطین، بهتر درک می‌شود؛ از یک سو سبب افزایش فراخوان و صرف هزینه بیشتر و از سویی معطل نگه داشتن یک سوم نیروی مسلح اسرائیل در مرز شمالی و عدم استفاده از آن علیه غزه). 

بورس رژیم که در نتیجه اتفاقات هفتم اکتبر، در همان یکی دو روز نخست، حدود ۲۰ میلیارد دلار خسارت داد، روز‌های خوبی را تجربه نمی‌کند و اگر این وضعیت طولانی شود چندان برایش قابل تحمل نخواهد بود؛ ناگفته نماند که تهدید‌های وزیر جنگ و خود نتانیاهو، حاکی است که جنگ بعد از آتش‌بس ۴ تا ۸ روزه، با شدت از سر گرفته می‌شود. می‌دانید که جنگ کوتاه و برق‌آسا جزء دکترین نظامی این رژیم بوده و هست، اما طولانی شدن جنگ تا حدود ۵۰ روز، برای اقتصاد این رژیم سم به شمار می‌رود.

همه آنچه که گفته شد معنایش این نیست که اسرائیل زیر فشار اقتصادی دچار فروپاشی می‌شود؛ خیر. هر چقدر هم این رژیم تحت فشار اقتصادی قرار بگیرد، بخش قابل توجهی از آن را آمریکا از مالیات مردم آمریکا جبران می‌کند. طبق خبرها، آمریکا حدود ۱۴ میلیارد دلار به اسرائیل خواهد داد. اما نکته در اینجاست که هر چقدر هزینه‌ها بالا برود، کسری بودجه بیشتر خواهد شد و کسری بودجه فشار مضاعفی به اقتصاد وارد می‌کند و فشار اقتصادی نارضایتی داخلی را افزایش می‌دهد. سخت شدن شرایط اقتصادی، در کنار ضربه امنیتی غیرقابل جبران هفت اکتبر، قطعا روند مهاجرت را تحت تأثیر قرار خواهد داد و هر چه این روند متأثر شود، به شکل متقابل، اثرات منفی اقتصادی آن در داخل اسرائیل بیشتر خواهد شد.

سران اسرائیل، نابود کردن حماس را هدف اصلی خود در جنگ اعلام کرده‌اند و برای فرار از فشار داخلی و تا اندازه‌ای توجیه این جنگ حیثیتی، بازگرداندن اُسرا را هم جزء اهداف اصلی اعلام کرده‌اند. اما نتیجه ۲۵ روز جنگ زمینی نشان داد، راهی سخت و طولانی مقابل اسرائیل است و اصلا و ابدا نتیجه آن تضمین شده هم نیست؛ لذا طولانی شدن جنگ در سایه عدم تحقق اهداف، از همین حالا گویاست که چه بر سر اقتصاد این رژیم خواهد آورد.

منبع: فارس

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: طوفان الاقصی جنگ غزه اقتصاد اسرائیل هزینه مستقیم میلیارد دلار فشار اقتصادی میلیون دلار هزینه ها خواهد شد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۶۴۰۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرا سران تشکیلات خودگردان از «طوفان الاقصی» خشمگین هستند؟

به گزارش خبرگزاری مهر، شبکه خبری الجزیره در مجموعه‌ای از مقالات خود به بررسی نقش تشکیلات خودگردان فلسطین در روند ۶ ماهه جنگ پس از عملیات طوفان الاقصی پرداخت و نوشت که موضوع فلسطین امروز در مرحله‌ای سرنوشت‌ساز قرار دارد.

آمریکایی‌ها اعلام کرده‌اند که نیازمند تشکیلات خودگردان به روز شده هستند. در همین رابطه محمد اشتیه نخست‌وزیر سابق تشکیلات خودگردان اعلام کرد که تشکیلاتی که اسراییلی‌ها و متحدان آن می‌خواهند، تشکیلات ما نیست. وی در عین حال پس از اعلام این موضوع استعفای خود را به محمود عباس رییس تشکیلات خودگردان تقدیم کرد، چرا به بنا به نقل قول وی «مرحله آینده و چالش‌های آن نیازمند ساختار حکومتی و سیاسی جدیدی است که اوضاع جدید در نوار غزه را مدنظر قرار دهد.»

به این ترتیب تشکیلات خودگردان سیگنال‌های موافقت خود را با نوآوری آمریکایی- اروپایی در درون خود اعلام کرد تا بتوانند در آنچه طرح غرب برای روز پس از جنگ معرفی شده، نقشی داشته باشند. در این مجموعه تلاش خواهیم کرد مقالاتی که در رابطه با اقدامات مثبت و منفی تشکیلات خودگردان در روند جنگ غزه انجام داده را بررسی کنیم؛

بعد از آغاز عملیات طوفان الاقصی در هفتم اکتبر سال گذشته، سوال‌ها در خصوص نقش تشکیلات خودگردان فلسطین و حضور آن در عرصه فلسطین تشدید شد. این ابهام در شرایطی بود که پیش از این عملیات نیز آخرین میخ‌ها بر تابوت این تشکیلات زده شده بود و حاکمیت آن یک حاکمیت واقعی نبود و بیشتر شبیه شهرداری وابسته به اسراییل در منطقه بزرگی به نام کرانه باختری عمل می کرد و تنها نقش امنیتی آن برای حفاظت از امنیت اسراییل و شهرک‌های صهیونیست نشین آن مد نظر بود.

هنوز دو ماه از آغاز طوفان الاقصی نگذشته بود که تشکیلات خودگردان از پروژه سیاسی خود در این رابطه خبر داد و برخی شخصیت‌های آن نظیر حسین الشیخ و محمد اشتیه و جبریل الرجوب این پروژه را تشریح کردند. این در حالی بود که محمود عباس حتی یک بار نیز در این رابطه سخنی مطرح نکرد.

محمود عباس از زمان روی کار آمدن خود در این تشکیلات در سال ۲۰۰۵ با تحت کنترل گرفتن نیروهای امنیتی فلسطین ریاست جنبش فتح و جنبش آزادیبخش فلسطین را نیز در اختیار گرفت تا بیشترین قدرت را در این عرصه داشته باشد. با وجود گمانه‌زنی‌هایی که در خصوص جانشین احتمالی محمود عباس مطرح می‌شود، به نظر می رسد هیچ موقعیت مردمی و انتخاباتی در این گمانه‌زنی ها مطرح نباشد، این حقی است که محمود عباس ۲۰ سال از ملت فلسطین منع کرده و حاکمیت مطلق خود را بدون انتخابات دنبال کرده است.

سناریوهای رقابت در تشکیلات خودگردان برای جانشینی ابومازن

با وجود سن بالای محمود عباس و اظهار نظرهایی که در زمینه اوضاع جسمانی وی وجود دارد و حضور علنی وی در دیدارها و کنفرانس‌ها، مراکز مطالعاتی توجه ویژه‌ای به بررسی اوضاع پس از محمود عباس دارند. گروه بحران‌های بین‌المللی که یک سازمان بین‌المللی در بروکسل است، در فوریه ۲۰۲۳ گزارشی تحت عنوان «معرکه جانشینی عباس» را مطرح کرده و به سه سناریو در این زمینه پرداخته و می‌نویسد که این درگیری احتمالاً در بدترین حالت‌ها به فروپاشی کامل تشکیلات خودگردان منجر شود.

بر اساس این گزارش، سناریوی اول شامل برگزاری انتخابات ریاستی بر اساس مبانی قانونی است که گرچه بهترین سناریو به شمار می‌رود، اما از کمترین احتمال برخوردار است، چرا که هیچ افقی برای برگزاری چنین انتخاباتی نه در زمینه اوضاع داخلی جنبش فتح و نه در مورد توافق با حماس و دیگر گروه‌های فلسطینی وجود ندارد و ابومازن به صورت یک طرفه مذاکرات در این رابطه را متوقف و لغو کرد.

سناریوی دوم این است که عباس جانشین انتصابی برای خود تعیین کند یا این ماموریت را به جنبش فتح بسپارد که این روند می‌تواند ثبات نسبی را در مرحله انتقالی مهیا کند. راهکارهای این سناریو می‌تواند شامل ایجاد پست معاونت رئیس تشکیلات خودگردان یا انتخاب شخصیتی از درون دادگاه قانون اساسی یا جنبش فتح برای تصدی این سمت باشد.

سناریوی سوم، ایجاد هرج و مرج در کرانه باختری و گسترش درگیری‌های خونین بین بخش‌های مختلف تشکیلات خودگردان و جنبش فتح است که می‌تواند باعث شود هر کدام از شخصیت‌های فتح با تعدادی از عناصر مسلح، بخشی از کرانه باختری را در اختیار بگیرند. این روند در نهایت منجر به بحران سیاسی و امنیتی گسترده و فروپاشی تشکیلات خودگردان خواهد شد.

قدرت مطلق؛ عامل عدم وجود جانشین برای عباس

گفتیم که محمود عباس با در اختیار گرفتن اهرم‌های سه گانه قدرت، شانس رقبای خود برای جانشینی اش را به شدت کاهش داد و با وجود اینکه جنبش فتح کنگره‌های خود را طی سال‌های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۶ برگزار کرد و تعدادی از شخصیت‌های ارشد جنبش را به صفوف اول انتقال داد، اما نتوانست رقیبی قابل توجه برای او دست و پا کند.

غیث العمری مشاور سابق محمود عباس در گفتگو با شبکه فرانسه ۲۴ می‌گوید که عباس و اشخاص نزدیک به وی وجهه و حاکمیت هر فردی که در عرصه فلسطین به قدرتی نسبی می‌رسد را تخریب می کردند. عباس خود یکی از ۳ گزینه جانشینی یاسر عرفات رئیس سابق تشکیلات خودگردان بود، اما الان هیچ گزینه واقعی برای جانشینی او وجود ندارد. او طی سال‌های اخیر محمد دحلان را از جنبش فتح و کمیته مرکزی جدا کرد و همین کار را با ناصر القدوه خواهرزاده یاسر عرفات و نماینده سابق فلسطین در سازمان ملل نیز انجام داد و در مارس ۲۰۲۱ او را نیز از بدنه جنبش فتح جدا کرد. او تلاش داشت کاندیداهایی مستقل از جنبش فتح را برای شرکت در انتخابات مجلس قانونگذاری که قرار بود در همان سال برگزار شود، تعیین کند. البته عباس برگزاری این انتخابات را نیز لغو کرد.

توفیق الطیراوی یکی دیگر از افراد عزل شده توسط عباس بود. وی در آگوست ۲۰۲۳ نیز ۱۲ استاندار کرانه باختری و نوار غزه را عزل کرد که گفته می‌شود این کار برای جلوگیری از گسترش نفوذ جبریل الرجوب و توفیق الطیراوی صورت گرفت.

در حال حاضر حسین الشیخ دبیر جنبش آزادیبخش فلسطین و وزیر امور مدنی و همچنین ماجد فرح رئیس سرویس اطلاعات عمومی شکیلات خودگردان نزدیک‌ترین افراد به محمود عباس به شمار می‌روند و حاکمیت وی بر تصمیم سازی تشکیلات را تضمین می کنند. آنها همواره در سفرهای خارجی و نشست‌های داخلی همراه عباس هستند. از این دو نفر به عنوان مهم‌ترین جانشین‌های احتمالی محمود عباس یاد می‌شود. علاوه بر این‌ها برخی چهره‌های مطرح دیگر نظیر جبریل الرجوب، مروان البرغوثی، محمد دحلان، محمد اشتیه و محمود العالول نیز همچنان در این عرصه مطرح هستند.

طرح جانشینی محمود عباس و بن بست طوفان الاقصی

در سایه تلاش‌های گسترده‌ای که حسین الشیخ برای جانشینی محمود عباس و معاونت او انجام می داد، در آگوست سال ۲۰۲۳ اعلام شد که هشتمین کنگره جنبش آزادیبخش در تاریخ ۱۷ دسامبر ۲۰۲۳ برگزار خواهد شد.

روزنامه الاخبار لبنان در آن زمان اعلام کرد که حسین الشیخ تلاش گسترده‌ای برای جلب حمایت گروه‌های مختلف برای خود انجام داده و می خواهد موافقت منطقه‌ای برای گرفتن جانشینی فرماندهی جنبش فتح از محمود العالول را دنبال کرده و ماجد فرج را به کمیته مرکزی جنبش فتح برساند.

وی در این رابطه مذاکراتی را با مسوولان رژیم صهیونیستی و دولت اردن انجام داد تا خود را به عنوان تواناترین شخص برای کنترل اوضاع امنیتی و سیاسی کرانه باختری نشان دهد. او طی دو ماه، سه دیدار با بندر السدیری سفیر غیر مقیم عربستان سعودی در تشکیلات خودگردان داشت تا وی را در جریان تلاش‌های تشکیلات خودگردان برای ایجاد آرامش در کرانه باختری قرار داده و حمایت خود از پروژه عادی‌سازی روابط عربستان با رژیم اسراییل را اعلام کند.

وی تلاش داشت در روند برگزاری هشتمین کنگره جنبش فتح دو گام اساسی را دنبال کند. اول اینکه رقبای خود در داخل جنبش فتح را تضعیف کرده و از نفوذ آنها بکاهد. او در این رابطه ده‌ها تن از استانداران و سفرا و وزرای کابینه اشتیه را که از نزدیکان جبریل الرجوب و محمود العالول بودند، عزل کرده و افرادی نزدیک به خود را در این پست ها قرار داد.

تلاش دوم وی این بود که پرونده اقدامات لجستیک برای برپایی هشتمین کنگره را شخصا در اختیار بگیرد تا از طریق مناسبات خود با رژیم صهیونیستی امنیت این کنگره را تأمین کند و اختیارات لازم برای تصمیم‌گیری های مهم را به این کنگره بدهد و همچنین اشخاص مورد نظر خود را به این کنگره دعوت کند. او تلاش داشت در این دوره افرادی نظیر مروان البرغوثی که در اسارت رژم صهیونیستی بودند را از کمیته مرکزی اخراج کند.

با این وجود آغاز عملیات هفتم اکتبر تمامی این تلاش ها را ناکام گذاشت و برگزاری این کنگره را متوقف کرد تا نتایج نهایی عملیات طوفان الاقصی مشخص شود.

جانشین محمود عباس در انتظار نتایج جنگ غزه

به این ترتیب مشخص است که روند تحولات قبل از هفتم اکتبر هرگز مانند بعد از آن نخواهد بود. در حالی که اشغالگران و آمریکایی‌ها تصور می‌کردند جبهه غزه را به کلی از کار انداخته و آنها را به تامین مجوز کار و بهبود اوضاع اقتصادی و معیشتی مشغول کرده‌اند و می‌توانند فراغ بال لازم برای انتخاب گزینه مناسب برای جانشینی محمود عباس را داشته باشند، عملیات طوفان الاقصی همه محاسبات دشمن را به هم ریخته و این سوال منطقی را ایجاد کرد که تکلیف جانشین عباس بعد از جنگ غزه چگونه خواهد بود؟

تاکنون هیچ پایانی در افق جنگ در غزه دیده نمی شود و گزینه‌های آمریکایی و اسراییلی و منطقه‌ای که در مورد این جنگ و شرایط بعد از آن مطرح کرده‌اند، ناکارآمدی خود را نشان داده است. آمریکا و اسراییل قبل از این جنگ به فکر بررسی گزینه‌هایی بودند که تا بیشترین حد امکان تعامل با شرایط و ویژگی‌های مورد نظر آمریکا و اسراییل در تشکیلات خودگردان را داشته باشد و به بهترین نحو این تشکیلات را به یک مدیریت شهری نزدیک کند که کاملا زیر نظر اشغالگران فعالیت می کند. آنها تلاش می‌کردند هیچ اهمیتی به وجود وزنه‌هایی نظیر حماس و جهاد اسلامی ندهند، اما با عملیات طوفان الاقصی روند تحولات تغییر کرد و بررسی اوضاع بعد از جنگ به مهم‌ترین بحث تبدیل شد و آمریکا و اسراییل به دنبال اجرای گزینه‌هایی برآمدند که دست کم تا الان ناکارآمدی و غیر واقعی بودن خود را نشان داده و هیچ وضوحی در ابعاد آن دیده نمی شود. حماس همچنان در عرصه میدانی و مدیریتی غزه حضور دارد و با تمامی وزنه نظامی خود در برابر شدیدترین موج حملات نظامی در تاریخ منطقه مقاومت می کند.

بن بست آمریکایی- صهیونیستی در نتیجه طوفان الاقصی

در این شرایط به نظر می‌رسد تشکیلات خودگردان و رییس آن و جریان‌های مختلف متخاصم در این تشکیلات کاملاً به حاشیه رفته‌اند و هیچ کس به آنها اهمیتی نمی‌دهد. اما در طرف دیگر در صورتی که حماس بتواند از جنگ غزه موفق خارج شود، موقعیت سیاسی و نظامی خود را به منطقه تحمیل خواهد کرد و اوضاع منطقه و توافق‌ها و برنامه‌های آن را تغییر خواهد داد و به بزرگترین جریان و قدرت در عرصه فلسطین تبدیل خواهد شد که هرگز نادیده گرفتن آن امکان‌پذیر نیست.

آمریکا و اسراییل که قبل از طوفان الاقصی به دنبال بهترین گزینه برای جانشینی عباس بودند، الان گزینه‌های سختی را بررسی می‌کنند و واقعاً نمی‌دانند که آیا باید یک شخصیت تکنوکرات و غیرنظامی مورد قبول جامعه جهانی را برای ریاست تشکیلات خودگردان بپذیرند یا یک شخصیت امنیتی برای کنترل اوضاع امنیتی کرانه باختری را قبول کنند تا قادر به سرکوب اعتراضات احتمالی باشد؟ یا اینکه به دنبال یک شخصیت مردمی باشند که بتواند توافق داخلی در فلسطین ایجاد کند.

کد خبر 6093064

دیگر خبرها

  • روز ۲۰۹ طوفان‌الاقصی|گزارش المیادین از بندهای توافق احتمالی
  • چرا سران تشکیلات خودگردان از «طوفان الاقصی» خشمگین هستند؟
  • طوفان الاقصی| حمله هوایی ائتلاف آمریکایی- انگلیسی به یمن
  • قطع خرید 4 میلیارد دلار نفت ایران ازسوی آمریکا
  • روز ۲۰۸ طوفان‌الاقصی|یمن: با آتش بازی نکنید
  • خیزش دانشگاهیان آمریکا یکی از دستاورد‌های طوفان‌الاقصی است
  • نقش مهم رسانه در عملیات طوفان الاقصی و رویدادهای پس از آن/دست برتر رسانه‌های مقاومت در تبیین جنایتهای رژیم صهیونیستی
  • ۱۰ شکاف بزرگ در روابط رژیم‌صهیونیستی با غرب طی جنگ طوفان الاقصی
  • طوفان الاقصی| حمله ارتش یمن به دو ناوشکن آمریکایی و یک کشتی اسرائیلی 
  • روز ۲۰۷ طوفان‌الاقصی|تداوم حملات هوایی اسرائیل به غزه